با سلام   

من مهدیم ۲۰ ساله 

و یکبار مینویسم برای . .  

 

با اجازه،، 

 

واقعا نمیدونم که چه طوری باید شروع کنم...نمیدونم! 

چطوری ؟ چجوری ؟ چرا ؟ واسه چی ؟ نمیدونم مخم درگیره!! 

امیدوارم یکی از مخاطبای این وبلاگ،همین عشقم باشه که هرچه مینویسم از اون و برای ارامش ته عمق دل خودم هست!!  

 

من نمیدونم چیشد؟ ، نفهمیدم چی شد 

 فقط اینو میدونم تو ماه مرداد تابستونی که گذشت ، 

عاشق پسری شدم که نام و جایگاهش برای من بسی ارزشمند است که میخوام بدون اون نباشم**** 

شاید شماها بگید خنده داره!مسخرست ولی کار دله دیگه؟درست میگم؟! 

به قول خودش چرا ازین همه پسر و عشق،اون؟

 

این جواب میزارم به عهده شما- شما چرا عاشق عشقتون میشین؟؟؟؟؟خواهش میکنم حتما جواب بدین.

 

خب،داشتم میگفتم

 

- این پسر متولد 1374.09.20 که از نظر درکی،پسر فهمیده ولی کمی شاید ترسو

البته ترسو نه به اون معنی !!

برعکس تو خیلی جاها شجاعتش بینظیره - 

 

 ترسو به معنی بی اعتماد شایدم نامطمئن - نمیدونم،هر اسمی که شما میزارید واسش-

 

ولی کاش میشد که ما ادما به هم دیگه اعتماد میداشتیم

ولی کاش میشد ادماییکه باعث بی اعتمادی میشدند،،وجود نداشتند

ولی کاش میشد ادمایی که حرف درست میکنند و عقلشون تو چشمشونه وجود نداشتند،،متنفرم ازشون

 

و ای کاش عشق،،سختی نداشت

و ای کاش مهدی دوستم میداشت

و ای کاش من متولد نمیشدم ولی حالا که شدم - خدایا شکرت

 

من تو درددل ادم تنهاییم و دوست دارم یا با عشق درددل کنم یا با کسی مثل خودم،،همدرد !!!

 

از کودکی%عقده ای%مبنی بر اینکه برادر کوچکتر از خودم داشته باشم را %داشته ام%

 

برادری باشد و من همیشه عاشقانه دوستش داشته باشم و همیشه محبت من ،، سایه اش باشد...

 

ولی قسمت نبوده و حتما حکمتی در ان بوده است . . .

 

نمیدونم !! نمیدونم !!

و

نمیدونم !! 

بگم؟ یا نگم؟ 

میگم-----میگم تا خالی بشم . . . میگم،

 خوشگل بودن دردسرای مربوط به خودشو داره که از شانس بد من مهدی،عشقم،،،

 

تحمل ندارم . . .

من تحمل ندارم کسی نگاه چپ یا بدی بهش داشته باشه

من تحمل ندارم کسی اذیتش کنه

من تحمل ندارم اشکشو ببینم

من تحمل ندارم ...

من تحمل ندارم حرف پشتش باشه

 

و"تحمل میکنم حرفاییرو که پشت خودم درست کردن(ادم واسه عشقش،،ممکنه از خیلی چیزا بگذره حتی عابرو) چون حاضر نیستم یه دیقه ام ازون دور باشم" ، تحمل میکنم م م . . . 

دلم پره دلم گرفتس دلم . . .

دلم از بعضی مردم یا حتی بعضی رفیقا پره !! نمیدونم،،

 

بعضیها نامردن بعضی احمقن و شایدم بعضی حسود !! گرچه جواب ابلهان خاموشیست"""

 

و دوباره کاش، 

 

کاش میتونستم یه چیزاییرو بهش بفهمونم،مهدیو میگم!!

 کاش میتونستم بگم به من اعتماد کن به خدا بدتو نمیخوام،کاش کاش  

 و ای کاش . . .

 

کاش عاشقا

واسه یه لحظه غرورشونو میذاشتن کنار

و خودشونو واسه عشقشون کوچیک میکردن

و با جمله ی منم دوستت دارم،،،

نمیزاشتن که دیر بشه، 

و کاش میشد همه ی عاشقا،،عاشقانه همدیگرو دوست میداشتند

و سر یه موضوع و مشگل کوچیک،

دم از رفتنو فراموشی نمیزدن

 

یعنی به عبارتی عشقشونو مثل سوسک زیرپاشون له نمیکردن!!!(فقط واسه یه مشکل که قابل حله)

 

***کاش***

------- 

فقط تنها خواستم ازتون اینه تورو جون عزیزترینها واسم دعا کنید . . . همین

خواسته بزرگی نیست

دوستون دارم . . . . . . . . . . .

 

نظرات 4 + ارسال نظر
امیر اردلان جمعه 18 دی‌ماه سال 1388 ساعت 07:14 ب.ظ http://sensit.blogfa.com

سلام امیدوارم عشقت بفهمه و درکت کنه و تنهات نزاره

سمیرا جمعه 18 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:59 ب.ظ http://www.nicepack.ir

سلام دوست عزیز ممنون از مطالب بسیار خوبت اگر می تونی قالب وبلاگتو عوض کن اخه خیلی ساده هست به منم سر بزن خوشحال میشم

چشمه جاری شنبه 19 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:40 ق.ظ http://post1.persianblog.com

سلام من نظرم رو سنشه
فکر نمیکنم اینقدرهاهم که تعریف میکنی درک داشته باشه تو این سن

شق القمر یکشنبه 27 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:59 ق.ظ

سلام دوست ن
عشق همینه دیگه عشق است و هزار درد و بدبختی....
واین عشق هم متفاوت تر از عشقای دیگه...
عشق به پسر......من که اول دیوونه شدم بعد به دستش اوردم بعد هدایت شدم بعدش هم از دستش دادم.....
خدا کنه همه به عشقشون برسن...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد